سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من یک مادرم

کمی هم «مورچه صفت» باش!

    نظر

تا به حال با دقت به یک مورچه نگاه کردی؟ دیدی که با چه تلاش و پشتکاری یک دونه ی بزرگتر از خودش رو میکشه و از دیوار بالا  میبره و هر بار از دهنش میفته دوباره برمیگرده و اون رو با خودش میبره؟ تا حالا به اینهمه حوصله و صبرش فکر کردی؟

واقعا اگه مورچه ها میخواستن مثل ما بعضی از ما کم حوصله باشن چه اتفاقی می افتاد؟ مثلا وقتی چند بار دونه از دهنش می افتاد رو میکرد به خدا و دستش رو میزد به کمرش و با یه حالت حق به جانب میگفت خدایا پس چرا کمکم نمی کنی دونه رو بردارم؟ خدایا چرا اینقدر من بدبختم! مگه من چه گناهی کردم که باید این دونه ی به این بزرگی رو از این دیوار بالا ببرم؟! اصلا به من چه! مگه بقیه مورچه ها مردن؟ خودشون بیان ببرن... خود ملکه راحت گرفته نشسته اونوقت ما باید اینطور جون بکنیم!...

تا حالا به روحیه جهادی مورچه ها توجه کردی؟!... مثلا دیدی وقتی یه مورچه یه دونه ی بزرگ رو داره با خودش میبره اگه مورچه یا مورچه های دیگه ای بهش برسن سریع کمکش می کنن و دستی زیر بارش میگیرن و همه با هم دونه رو به خونه شون میبرن؟... حالا اگه میخواستن مثل بعضی از ما آدما باشن چی میشد؟!... خودت برداشتی خودتم ببر تا خونه! میخواستی دونه اندازه دهنت برداری! هرکی خربزه میخوره پا لرزش هم میشینه!... اصلا تقصیر منه که میخوام با این دونه شکم شماها رو سیر کنم، به من چه! چشمتون کور؛ خودتون ببرید...

تا حالا به این فکر کردی که چرا مورچه ها اینقدر متحد و با پشتکار هستن و چرا اینقدر روحیه همکاری بینشون زیاده؟ شاید به این خاطر باشه که همه شون یک هدف مشخص دارن و هدفشون رو باور دارن، شاید هم به این خاطر باشه که وظیفه شناس هستن و هر کسی خودش رو موظف میدونه که در راستای هدف بزرگشون حرکت کنه و در حد توان خودش به مجموعه کمک کنه، شاید هم چون همگی یک ملکه و یک رهبر دارن و جایگاه او و جایگاه خودشون رو باور دارن و از او پیروی و اطاعت می کنن.

تلاش، پشتکار، صبر، همکاری، جهاد، تواضع، احساس مسئولیت، وظیفه شناسی و...

وقتی توی کوچه و خیابون راه میری کمی به زیر پای خودت دقت کنید شاید مورچه ای در حال انجام وظیفه اش باشه، مراقب باش که پا روی اینهمه ارزش نذاری...

مورچه های «انسان صفت» که با هم تصور کردیم زیاد جالب نبودن اما شاید اگه ما یاد میگرفتیم و گاهی کمی «مورچه صفت» میشدیم بد نبود! ...